دلبستگی

آگوست 5, 2008

ستم بر زن چگونه متوقف مي شود؟

Filed under: اعتقاد,زنان,سیاسی — سینا ر @ 1:04 ب.ظ.

ظاهرا روز همبستگي وبلاگ نويسان با كمپين يك ميليون امضا است و من مي دانم كه آزادي اين مرز و بوم يك راهش آزادي زن است بنابراين بايد از آزادي زن نوشت، البته آزادي از قيد و بند افكار دربند كننده نه آزادي از… . لازم است اعضاي كمپين «زن ايده آل» خود را معرفي كنند تا دقيقا معلوم شود چه مي خواهند. اين را همگان مي دانيم كه عده اي از كساني كه پشت اين حركت هستند ايده آزادي مطلق زن را در كنار آزادي مطلق مرد از هرگونه محدوديتي مطرح مي كنند كه براي خيلي ها در اين مملكت و با اين فرهنگ و با اين مذهب پذيرفتني نيست(درست يا غلط) هرچند براي گروهي پذيرفتني باشد. بنابراين براي گروهي كه نتواند با اين افكار كنار بيايد قطعا نبايد انتظار داشت كه مدافع كمپيني ها باشد تا زماني كه كمپين تكليفش را با اين آدمها مشخص نكرده است. و نمي دانم اصلا دوست دارد مشخص كند يا نه.
راستش هيچ انسان آزاده اي نمي تواند با قوانيني كه بر زنان ستم روا مي دارد مخالف نباشد. اكثريت درخواستهاي كمپين هم منطقي است و كاملا انساني. اما باز هم مثل هر حركت ديگري كه در اين مملكت شكل مي گيرد مشكل از آدمهايش است.
خيلي از آدمهايي كه اين كار را آغاز كرده اند حتما ايده مثبتي دارند اما متاسفانه مثل همه حركتهاي شكست خورده اين مرز و بوم كه شروعي غلط دارد اين ايده هم گويا از پيش شكست خورده آغاز شد تا جايي كه بعد از اين مدت هنوز نتوانسته يك ميليون امضاي مجازي هم كسب كند! و براستي چرا نتوانسته؟ نه اينكه نتوانست صدايش را به بدنه اجتماع منتقل كند و نه اينكه بدنه اجتماع با صدايش موافق نبود؟ كه پاسخ هر دوي اينها مي شود شكست كمپين و اعضايش.
و اصلا امضاي خشك و خالي چه سود وقتي در تار و پود اين مملكت پدرسالاري و مرد سالاري رخنه كرده است. شما مي خواهيد در اين كمپين امتياز هايي به زن مظلوم ايراني بدهيد كه اصلا آنها را نمي شناسد زن ايراني كه بدون شك نيك سرشت ترين زنان عالم است هنوز به خيلي از حقوق خودش آشنا نيست. درست مثل زماني كه مصدق شعار آزادي مطبوعات را مي داد و مردم ما هنوز معني مطبوعه را نمي دانستند درست مثل وقتي كه خاتمي و جريان دوم خرداد شعار جامعه مدني را سر داد و مردم ما معني جامعه مدني را نمي دانستند و فقط مدينةالنبي را مي شناختند! جامعه ما آنچنان در جهل گير افتاده كه فرصت نفس كشيدن ندارد و به اين جامعه هيچ توسعه اي نمي توان داد جزء اينكه به آنها بگويي «اگر مي خواهي اسير هيچ ديكتاتوري نشوي فقط بخوان و بخوان و بخوان»
شما فكر ميكنيد چند نفر از زنان و قتي به تن مجرمان لباس زنانه مي پوشند احساس تحقير شدن مي كنند؟ شما فكر مي كنيد چند نفر از زنان هستند كه به ارث زن نصف مرد معترض باشند؟ شما فكر ميكنيد چند درصد زنان هستند كه معتقدند مرد بايد مثل زن در انتخاب شريك جنسي حساس و محدود باشد؟ شما فكر ميكنيد چند درصد زنان با اين قانون كه براي بيرون رفتن از خانه بايد از شوهر اجازه گرفت اما شوهر نيازي به اجازه گرفتن ندارد اعتراض دارند؟ شما فكر مي كنيد چند درصد زنان هستند كه مي گويند آشپزي و كار خانه فقط كار زن نيست و مرد بايد همكاري كنند؟ شما فكر مي كنيد كه چند درصد زنان هستند كه معتقدند مرد در خانه يعني نفر اول و آخر؟ و شما فكر مي كنيد چند نفر ناراحت مي شوند و قتي كلمه نامرد مي شود فحش!؟ و چند نفر ناراحت م شوند وقتي مي خواهي به كسي بگويي قوي باش مي گويند مرد باش؟ حتي اگر زن باشد! و فكر مي كنيد چند نفر اين جمله را توهين مي دانند وقتي به زني قوي مي گويند مثل يك مرد از پس هم مشكلاتش بر آمده است!؟ و هزاران هرار ديگر….
روشنفكر ايراني بايد چشمش را باز كند و همين چهار تا و نصفي وبلاگ نصفه نيمه به ظاهر فمينيستي را نبيند كه همه آزادي زن را در آزادي جنسي و برهنگي مي داند! و مشكل اصلي زن ايراني را اين مي داند كه چطور با پارتنر هايش سكس كند كه ضرر نبيند! البته كه وبلاگهايشان روزي 20 تا ويزيتور هم ندارند.
به خدا كه جامعه ايران خيلي پيچيده تر از اين حرفها است و خيلي بزرگتر.
براي موفقيت ايده هاي كمپين اول بايد با جهل مبارزه كرد.
ابنروزها كه لايحه موسوم به حمايت از خانواده كه نام اصلي اش بايد مي شد حمايت از ستم بر خانواده هم تصويب شده و اجازه داده است كه مرد بتواند بدون اجازه از همسر و تنها در صورت داشتن تمكن مالي و تعهد به اجراي عدالت همسرهاي ديگر برگزيند. و چند روز پيش هم كه در خبري خواندم نشستن زنان در سه رديف اول صندلي تالار وحدت ممنوع شده و عملا تبعيض جنسيتي در پذيرش دانشجو هم اعمال مي شود و من از خبرها گريه ام مي گيرد در حالي كه كمپين همچنان دوست دارد يك ميليون امضا جمع كند تا همه مشكلات زنان حل شود!!
نمي دانم اين امضا بازي چرا اينقدر مرا به ياد بوروكراسي حاكم بر ادارات ايران مي اندازد.

انگيزه نوشتن اين پست مقاله زير از هم صحبت خاك است و نقدي نسبي كه بر مقاله اش داشتم.
براي كمپين يك ميليون امضا

بازتاب ها:
نقدي بر نقدي

14 دیدگاه »

  1. سلام .
    به نظر من در هیچ دوره ای به اندازه الان زن ایرانی آزاد و فارغ از هر قید و بندی نبوده است .من از شما دوست عزیز تعجب میکنم که خودت رو درگیر غوغای فمنیست ها میکنی .یعنی در این دوره به مردها ظلم نمیشود؟ برادر یک نگاهی به برگه ثبت نام کنکور کن که مردها جنس دوم شده اند !!!! در ثانی طبق نظر دانشوندان با توجه به کروموزوم ناقص مردها در حدود هزار سال دیگه نسل مردها منقرض میشه؟!(ای وای حالا چکار کنن!!)حالا شما هی سنگ خانم ها رو به سینه بزن .بذار نسل ما منقرض بشه بعدش ببین چه دنیایی داریم ! قربانت.سعید

    دیدگاه توسط سعید صادقی — آگوست 5, 2008 @ 9:55 ب.ظ. | پاسخ

  2. جناب آقای سعید خان بهتر به جای این نظریه پردازی ها یه سر تشریف ببرید دادگاه خانواده تا معنای واقعی ظلم به زن رو درک کنید!

    دیدگاه توسط نسترن — آگوست 6, 2008 @ 6:59 ق.ظ. | پاسخ

  3. خیلی بد است وقتی آدم بخواهد برود توی لاک خودش و حوصله بحث و جار و جنجال را نداشته باشد و بخواهد اندکی سکوت اختیار کند، یک نفر بیاید و جیغ آدم را دربیاورد.
    خواسته یا ناخواسته با من این کار را کرده ای و حرفهای عجیب و غریبی که زده ای مرا وادار به نوشتن کرد و نوشته ام آنقدر طولانی شد که به جای کامنت، پستی شد روی وبلاگم.
    پس دیگر اینجا زیاده نمی گویم.
    پایدار باشی

    دیدگاه توسط منصوره — آگوست 6, 2008 @ 4:39 ب.ظ. | پاسخ

  4. میخواستی نظرم را به عنوان یه زن بدونی! نطرم رو در جامعه ای که عملا حق نظر دادن از من گرفته شده! چی میتونم بگم! وقتی پستت رو خوندم گریه امونم نداد! داریم تو جامعه ای زندگی میکنم که نمایندگان مجلسش کار بیرون از خونه رو موجب به خطر افتادن قداست زنان میدونند و معتقدند تحصیل زنان در رشته های دانشگاهی هدر دادن سرمایه ملی است! میگویند باید رشته خانه داری برای زنان ایجاد کرد برای حفظ سرمایه ملی!!!!!
    سکوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووت!!!!

    دیدگاه توسط رکسانا — آگوست 7, 2008 @ 12:19 ق.ظ. | پاسخ

  5. دست مریزاد! فقط (اوهوم؟)
    در ج.اب نسترن خانم باید بگم اون خانما بایستی روز اول حواسشون رو جمع میکردن که کتارشون به دادگاه خانواده نکشه .
    در ارث که با مردا شریک شدین .در دیه که به همچنین .در جامعه کار برای خانما خیلی راحت تر از مردا گیر میاد .هیچ کس هم که نمیتونه بالاتر از گل بهتون بگه .دیگه چه ظلمی ؟

    دیدگاه توسط سعید صادقی — آگوست 7, 2008 @ 5:24 ب.ظ. | پاسخ

  6. با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز
    وبلاگ گزیده های دکتر شریعتی پس از 2 سال وقفه مجددا به کار خود ادامه خواهد داد.
    وبلاگ بنده بدلیل مشکلاتی که تعدادشان هم کم نبود به حالت تعطیلی کامل در آمد اما سپاس خدای را که این مشکلات به لطف و مرحمت او حل شد
    از اینکه با حضور خود در پست آخر وبلاگ نظر گذاشته بودید سپاسگذارم
    با تشکر

    دیدگاه توسط رضا — آگوست 8, 2008 @ 11:43 ق.ظ. | پاسخ

  7. با سلام
    به نظر مي رسه اين پست شما بوي جنجال ميده……مطالعه مي كنم و براي ابراز نظر برخواهم گشت…..
    يا علي

    دیدگاه توسط رضا — آگوست 8, 2008 @ 11:44 ق.ظ. | پاسخ

  8. سلام
    قابل توجه آقای سعید صادقی: در لایحه جدیدی که دولت برای مجلس فرستاده آمده است که مرد اگر تملک مالی داشته باشد همسران دوم و سوم و چهارمش را می تواند بدون رضایت همسر اول بگیرد. فقط باید از یک قاضی اوکی بگیرد. و این قاضی هم میدانید که صد درصد مرد هست. آخر زنان حق قضاوت ندارند. نکات ضدزن دیگری هم هست که لازم ندانستم بنویسم. چون همین یک مورد نشان میدهد که ادعای آقای صادقی درمورد آزادی زنان صحت ندارد

    دیدگاه توسط گیلانک — آگوست 8, 2008 @ 8:10 ب.ظ. | پاسخ

  9. سلام دوباره
    در کامنت قبلی بجای تمکن مالی نوشتم تملک مالی. ببخشید

    دیدگاه توسط گیلانک — آگوست 8, 2008 @ 8:12 ب.ظ. | پاسخ

  10. مرسی از حضور و تبریک و مهربونیت
    برات بهترین ها رو میخوام
    همیشه خوب باشی و شاد
    به زودی هم پست های اخیرتو می خونم و نظرمو میگم.

    دیدگاه توسط elina — آگوست 14, 2008 @ 12:45 ق.ظ. | پاسخ

  11. آزادی زن بی شک لازمه و باید ازش دفاع کرد اما آزادی زن هیچ وقت نمی تونه به معنای تساوی با مرد باشه. یه جاهایی مقامش بالاتره و یه جاهایی پایین تر. تساوی وقتی بی توجه به تفاوت ها باشه عین تبعیضه.

    دیدگاه توسط آزاد — آگوست 14, 2008 @ 11:14 ق.ظ. | پاسخ

  12. سلام
    خوب چه اشکالی دارد اگر بتواند عدالت را در بین آنها رعایت کند؟
    توی این دوره و زمونه که با کمبود (شوهر )مواجهیم !! اگر یک نفر بتواند چند نفر را خوشبخت بکند مگر عیبی دارد ؟ شما خانم ها از بس حسود تشریف دارید فقط به فکر خوشبختی خودتانید و به دیگران فکر نمیکنید .در ضمن این قانون اسلام است که زنان حق قضاوت ندارند .مشکلی هست ؟ در ضمن آزادی زیاد هم خرابی به بار میاورد .

    دیدگاه توسط سعید صادقی — آگوست 14, 2008 @ 12:47 ب.ظ. | پاسخ

  13. آقا سعید هم مرثی هم یه کمی زیادی تند می ری
    واقعا وقتی تو محل کار باید از 7 صبح تا 7 شب جون بکنی بعد خانمهای همکار که گاهی تعدادشون گاهی به 10برابر می رسه 9شروع بکار می کنن و 2 می خوان برن البته این مدت رو هم به حرفهای بیهوده خاله زنکی اختصاص می دن حرصت در می یاد
    البته خدا وکیلی بعضی از ظلمهایی که می گن راسته

    دیدگاه توسط خسته — آگوست 26, 2008 @ 5:51 ق.ظ. | پاسخ

  14. […] قائل بوده ام، ناگزيرم کرده به نوشتن. و ترجيح مي دهم اول يادداشت او را بخواني و بعد اينجا را. که اين نوشته تنها نقدي است بر […]

    بازتاب توسط نقدي بر نقدي (كمپين برابري خواه) « چراغي بايد افروخت — مارس 16, 2010 @ 12:29 ب.ظ. | پاسخ


RSS feed for comments on this post. TrackBack URI

برای سعید صادقی پاسخی بگذارید لغو پاسخ

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.