دلبستگی

ژوئیه 21, 2007

تغییر شیرین

Filed under: سینما،تلویزیون,سیاسی — سینا ر @ 8:50 ب.ظ.

بعد از مقاله فرزاد حسنی عزیز دلم خیلی برایت می سوزد ،بر خلاف تصورم خیلی از دوستان از این انتقاد تند از فرزاد حسنی استقبال کردند، البته که عده زیادی هم ما را به حسادت و دشمنی با آقای حسنی متهم کردند و حتی یکی از دوستام هم به من پیشنهاد مراجعه به دامپزشک داد! و عده ای هم آن مقاله را تلاشی برای معروف شدنمان دانستند! اما از آنجایی که آن را تنها بر اساس عقیده شخصی ام نوشته بودم این حجم تاییدات (غیر منتظره) و این تیزی انتقادات (قابل پیش بینی) چندان احساس خوشایند یا نا خوشایندی در من پدید نیاورد. چون اصولا «دلبستگی» ام را برای خوشایند کسی بزک نمی کنم و سعی میکنم در آن هر حق و ناحقی را که ببینم بدون رودربایستی بیان کنم.
امروز هم این پستم را اختصاص می دهم به تشکر کردن از فرزاد حسنی به خاطر گفتگوی صریحی که با سردار رادان انجام داد و در آن توانست بسیار هنرمندانه سردار را عاجر کند! بله اینبار آقای حسنی برای اولین بار از هنر سخنوری اش به نفع مرم سود برد و من به نوبه ی خودم از ایشان تشکر میکنم و این تغییر شیرین را به فال نیک می گیرم. بیشک برنامه 30 تیر آقای حسنی نقطه ی عطفی در کارنامه ی وی بود که امیدوارم ادامه یابد. در ین برنامه فرزاد حسنی با سوالات مکرر و در واقع بیان حقایق، سردار رادان را در مورد اجرای طرح امنیتی برخورد با بدحجابی محکوم کرد. و مسائلی را که در ذهن مردم بود بسیار صریح بیان کرد. امیدوارم برنامه فردا شب هم با همین کیفیت باشد.
در همینجا دعا میکنم که کامران نجف زاده عزیز هم هرچه زودتر به راه راست هدایت شود، باشد که او هم، همانند حیدری عزیز محبوب مردم باشد.

پ ن: مقاله متفاوت و جالب «هم صحبت خاک» را هم از دست ندهید

بركنار شدن مجری جنجالی به خاطر مصاحبه انتقادی؟

17 دیدگاه »

  1. خب..من به عنوان اولین نفر میگم که…با اینکه طرفدار اجرای آقای حسنی بودم و هستم و امیدوارم که خواهم بود اما شاید شاید شاید خدای نکرده ممکنه برنامه امشب/دیشب کمی سیاه بازی بوده باشه.البته باز هم از نظر خودم شاید.
    اصلا سینا باز تو گیر دادی به حسنی ..ول کن بابا جان حوصله دردسر داریاااااا

    دیدگاه توسط حرف زيادي — ژوئیه 21, 2007 @ 9:32 ب.ظ. | پاسخ

  2. خدا هر دو تای آنها را به راه راست هدایت کند.

    دیدگاه توسط شلم شوربا — ژوئیه 22, 2007 @ 5:32 ق.ظ. | پاسخ

  3. با سلام آقاي رادان بسيار به اين مجري از خودراضي جوابهاي درست و با متانت دادند خيلي کيف کرديم

    دیدگاه توسط رضا — ژوئیه 22, 2007 @ 6:59 ق.ظ. | پاسخ

  4. لطفاً تصحیح کن برنامه 30 تیر بود نه 29 تیر

    دیدگاه توسط آمیر — ژوئیه 22, 2007 @ 7:06 ق.ظ. | پاسخ

  5. من که آپ کردم عزیز ولی دنباله ی همون پست قبلی. دیدیش اصلا؟؟؟

    دیدگاه توسط آزاد — ژوئیه 22, 2007 @ 10:20 ق.ظ. | پاسخ

  6. اینا رو ولش.خودت چطوری آقای کم پیدا؟!!
    کنکور چی شد؟
    از من هم سراغ بگیر یه کم. گناه دارم به خدا!!

    دیدگاه توسط مهسا — ژوئیه 22, 2007 @ 6:36 ب.ظ. | پاسخ

  7. سلام خوب هستین؟
    کم پیدا شدی؟
    من اتفاقا از اون پستت خیلی خوشم اومد در واقع میتونم بگم حرف دل من و زدی
    بهم سر بزنید من اپیدم

    دیدگاه توسط حصار تردید — ژوئیه 22, 2007 @ 9:02 ب.ظ. | پاسخ

  8. دقیقا خوشم میاد تیزی
    ایشا الله باشه واسه سال بعد
    چشه مگه اون وبلاگت
    دقیقا …من اصلا از این وبلاگت خوشم نمیاد
    مخصوصا واسه کامنت گذاشتناش ..سینا یه چیزی به این وبلاگت بگو هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    هی اذیت میکنه نمیذاره من نظرات گرانبهامو بدم! ها ها ها ها ها ها…..اینا که نیلزی به ترجمه نداره ..داره؟
    بایی مرسی خوشحالم که ازش خوشت اومده
    برای سیمین دانشور هم دعا کنید
    یا حق

    دیدگاه توسط حصار تردید — ژوئیه 22, 2007 @ 9:54 ب.ظ. | پاسخ

  9. […] تغییر شیرین بعد از مقاله فرزاد حسنی عزیز دلم خیلی برایت می سوزد ،بر خلاف تصورم […] […]

    بازتاب توسط Top Posts « WordPress.com — ژوئیه 23, 2007 @ 12:01 ق.ظ. | پاسخ

  10. سلام سينا
    از اين پستت اصلا خوشم نيومد. جوابم به اين قضيه كه علاوه بر تو خيلي ها هم براش هورا كشيدن وكف زدن ، يك پست توي وبلاگم.
    سر ميزني كه به ما نه؟!

    دیدگاه توسط منصوره — ژوئیه 23, 2007 @ 5:02 ق.ظ. | پاسخ

  11. پای در اين راه نهادم و هنوز
    در پی يافتن واژه ی زيبای سعادت
    و رها گشتن از اين بهت غم آلود
    در تکاپوی رسيدن به کجا آبادم …
    و نمی دانم
    در اين شهوت بی وفقه روييدنم اما
    بخت مدفون شده ام ،
    ميوه ی شاخ چه درختی است ؟!!
    عاقبت،
    چه کسی تيزی دندان حقيقت
    به تن ميوه نورسته اميد،
    فرو خواهد کرد؟
    من نمی دانم….
    شايد روزي قلبم را كه در گوشه ي از دنيا جا گذشته ام، در پشت آن ديوارهاي متروكه شهر پيدا كردم و براي هميشه سپردم به چشمهاي یک غریبه …!

    خوشحالم میکنی بیای[گل][گل]

    دیدگاه توسط saray — ژوئیه 23, 2007 @ 6:46 ق.ظ. | پاسخ

  12. ــــ برای زیستن دو قلب لازم است

    قلبی که دوست بدارد،قلبی که دوستش بدارند

    قلبی که هدیه کند،قلبی که بپذیرد

    قلبی که بگوید،قلبی که جواب بگوید

    قلبی برای من،قلبی برای انسانی که من می خواهم

    تا انسان را در کنار خود حس کنم.

    ……………………………….

    دیدگاه توسط حصار تردید — ژوئیه 23, 2007 @ 12:15 ب.ظ. | پاسخ

  13. سلام سينا
    ممنون بابت پ.ن.
    در مورد كامنتي كه برام گذاشتي ، همونجا توي وبلاگم برات منبر رفتم [چشمك]
    مجري جنجالي!!!!! مي گما چقدر معروف شدن راحته نه؟ خودش كه چند شب مي گفت به خاطر ناراحتي قلبي اش احتمالا چند تا برنامه ديگه بيشتر نمي تونه بياد. شايد اگه اين رو نمي گفت اونوقت خيلي راحت مي تونستيم بكنيمش يك قهرمان ملي .
    پايدار باشي

    دیدگاه توسط منصوره — ژوئیه 24, 2007 @ 7:47 ق.ظ. | پاسخ

  14. سلام .کاملا با حرفات درباره ی فرزاد حسنی ابرو قشنگ موافقم . جلف و سبک خاک تو سر.

    دیدگاه توسط sara — ژوئیه 24, 2007 @ 1:38 ب.ظ. | پاسخ

  15. […] در رابطه با فرزاد حسنی بخوانید : تغییر شیرین […]

    بازتاب توسط فرزاد حسنی عزیز دلم خیلی برایت می سوزد « دلبستگی — ژوئیه 24, 2007 @ 10:42 ب.ظ. | پاسخ

  16. سلام شما نمیخواین به روز بشین

    دیدگاه توسط حصار تردید — ژوئیه 25, 2007 @ 10:06 ب.ظ. | پاسخ

  17. سلام سینا جان.
    آخ که حرف دل من رو زدی.
    می خوام فحش بدم ولی حیف که امنیت نیست.
    من از هر چی بانی این طرح است متنفرم. اصلا جدیدا از پلیس ها بدم میاد.
    من شخصا آدمی هستم که کاملا در هنجار های تعریف شده ی این دسته می گنجم و هیچ مشکلی گریبان گیر من نیست.
    نه لباس آرم دار می پوشم نه مو هام ژل داره.
    ولی این قدر این معلوم الحال ها بد برخورد می کنند که اگه دختر بودم از لج اینا بد تر می رفتم تو خیابون.
    نمی خوام نمونه هایی که از این افراد دیدم رو برات بگم.
    خلاصه ابدا از حسنی خودشم نمی آد چون مغرور و غیر موجه است.
    با این حال اون برنامه ی خوبی بود زیرا :
    1: صدای راستی ها در اومده پس دمش گرم.
    2: هر چی خواست به سرداره گفت که دمش گرم با اینکه نا عادلانه بود.
    3: قشنگ تو دلش رو خالی کرد و حرف دل ما رو زد. حال این یارو و رفقاشم گرفت.
    4: به خاطر این زیاده روی حسنی رو قراره بذارن کنار که بازم دمشون گرم.
    5: تو مردم یه ولوله ای افتاده و همه جا از این برنامه و رفتار پلیس می گن که این آگاهی اجتماعی خوبه.

    خلاصه که اصلا نوع برخود مسئولین خوب نیست. خدای نکرده اون سرداره معصوم که نیست این همه
    براش اهمیت می ذارن.
    خوب اونم باید بازخواست شه.
    ایا پلیس با مردم یا علیه مردم؟
    ما از خونمون دزدی شد دزدم گرفتیم پلیس اومد گفت باید شماره پول و تراول هاتون رو حفظ باشین وگرنه
    کسی رو نمی شه محکوم کرد !!!!!!!!
    در خونه یارو رو گرفتیم با کلی شاهد.
    این پلیس مملکت ماست.
    اگه با دزد می گفتی بی شعور وای سا می رفت شکایت می کرد و به نتیجه می رسید !!!!
    بد می یان به مردم گیر می دن.
    بعضی گیر ها خوبه. همین گیر هاست که با مواد مبارزه کرده اما باید بانی این کار عقده ای نباشه
    تازه روانشناسی انسان از چهره هم بدونه که کی قصدش چیه.

    خیلی حرف زدم.
    بد و بیراه به دهنمکی در وبلاگ ما جایز بل مستحب است !!!

    دیدگاه توسط Iman — ژوئیه 26, 2007 @ 8:40 ب.ظ. | پاسخ


RSS feed for comments on this post. TrackBack URI

بیان دیدگاه

وب‌نوشت روی WordPress.com.